بسم الله الرحمن الرحیم-بخش دوم-پنج اصل مهم مطالعات مذهب-یک مسئله بسیار مهم- متاسفانه جریات تاریخی مذهب بر علیه ما است- بنابر فرض این است که شروع به مطالعه مذهب عمیقا وارد بطن قلب ما میشود ودیگر قابل دوری کردن از ان نخواهد بود افراد تصور میکنند که مطالعه سرانجام انسان اماده میکند که کشیش شود- همچنانکه ما میدانیم- مردم مانند این هستندکه عشقی وعلاقه ای به مذهب نداشته باشند ودرباره انه هم صحبت نکنند- بعضی ها علاقمند به ان هستند وبعضی ها مخالف ان است وبعضی ها در میانه قرار دارند-ایا بحث که یک بحث کلیدی است من مایل هستم درباره ان صحبت کنم درحالیکه مولف محترم بحث های دقیقی دارد- چرا این طور شده است؟؟ یک سری ادم ها نادان حتی افردی مانند جناب مولوی رحمت اله علیه تصور میکنند تنها علوم دینی ارزش دارد ومابقیه بی ارزش است- وهمه مسائل باعرفان واخلاق دینی حل میشود- زنان بیسواد باشند مردم مداوم در یادیگری قران واحکام باشند این مسئله راحل کنند که حاجی نذر کرده است پیاده به مکه برود وحال به اب رسیده است-چه کند؟؟ پایده به اب زند تا جائی غرق شئد وشنا کند ودرخشکی بهاندازه مسافات اب پیاده درجا زند ویا جلوبرود وبر گردد ومانند ان- جامعه روبه ضعف درتمام ابعاد گذاشت وغیرت وطنی نابود شد وهمه تصور میکردند هیچ کار نمیشود کرد مگر یگنفر از اسما بیاید وراه چاره را نشان دهد بر عکس ان سکولاریسیم که فرمودند منتظر اسمان نباشید – عقل کافی است- انسان ذاتا وفطرتا از کمالات واخلاق متعالی خوشش میاید ومیخواهد به اوج ان برسد هم چنان میخواهد رفاه بی نظیری هم داشته باشد- هرچه وجودی ماورا ابعاد باشد ودارای این خصلت باشد درعمق وجود اش جای میگیرد وبا فرهنگ وتمدان ا ش گره میخوردودر ضمن اورا در رفاه وکمال یاری دهد متاسفانه در طول ترایخ این مطلب بسیار پر ارزش وساده وارونه جلوه داده شد-